آثار مستند از جذابترین و پرمخاطبترین برنامههای تلویزیونی بهشمار میآیند.
به همین خاطر است که شبکهای چون بیبیسی، اهمیت فراوانی به تولید آثار مستند میدهد؛ به این معنا که بودجه بالایی در اختیار مستندسازان قرار میدهد.
مستندسازانی که با معتبرترین امکانات فنی و با فراغ بال به فعالیت میپردازند.
ساخت آثار مستند از همان ابتدای شکلگیری تلویزیون در ایران، در دستور کار برنامهسازان و تهیهکنندگان قرار گرفت؛ چنانکه در دهه چهل به همت فریدون رهنما، امکانات و دوربین در اختیار فیلمسازان جوان قرار داد؛ جوانانی که بعدها از میانشان چندین مستندساز برجسته بیرون آمد.
در این سالها هم فیلم مستند و هم تلویزیون فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد حضور نسلی از مستندسازان خوشقریحه در تلویزیون شدیم. چهرههایی چون رخشان بنیاعتماد، محمد تهامینژاد، پیروز کلانتری و ابراهیم مختاری در دهه 60 مستندهایی تأثیرگذار ساختند که پخششان از تلویزیون آن سالها، سر و صدای زیادی به پا کرد.
مثل مستند ابراهیم مختاری درباره اجارهنشینی که پخشش از شبکه یک سیما، تغییر قانون موجر و مستأجر را تسریع بخشید.
مشکلی که در تمام این سالها برای مستندسازان وجود داشته، مسئله بودجه بوده است.
شبکههای تلویزیونی به فراخور هر برنامه در ژانرهای مختلف داستانی، کودک و نوجوان، برنامههای ترکیبی، مستند، آثار مناسبتی و... بودجهای را با توجه به امکانات، میزان زمان برنامه تولید شده، تعداد لوکیشنها، دکورها و سایر نیازهای تولید برای ساخت پروژه در نظر میگیرند.
در این خصوص درجه کیفی مشخصی به هر برنامه داده میشود. درجههای الف، ب، ج، د که در این تقسیمبندی درجه کیفی الف وب ویژه بالاترین برآورد بودجه را به خود اختصاص میدهند.
در حال حاضر بالاترین درجه کیفی که به یک اثر مستند اختصاص پیدا میکند، درجه کیفی ب است که تا دقیقهای 300 هزار تومان برای ساخت مجموعهای مستند در نظر گرفته میشود.
جالب اینکه درجه کیفی ب برای سریالهای داستانی و مستند بسیار متفاوت است و گاه تا دقیقهای 100 هزار تومان به سریالهای داستانی بودجه بیشتری داده میشود.
یکی از دلایلی که در این زمینه مورد توجه مدیران و برنامهریزان تلویزیون قرار میگیرد، استفاده از عوامل تولید گسترده، بهخصوص بازیگر است که از نظر مدیران رسانه ملی هزینه بسیار بیشتری را به خود اختصاص میدهند.
این نوع نگاه مدیران تلویزیون به آثار مستند در حالی صورت میگیرد که یک مجموعه مستند قبل از هر چیز نیازمند پژوهش و تحقیقات گسترده، عمیق و دقیق است. آثار مستند درخور توجه گاه تا یک سال فقط مرحله تحقیق را سپری میکنند.
از طرف دیگر، مستند در لحظه اتفاق میافتد و یک مستندساز نمیتواند از قبل همه چیز را پیشبینی کند، بلکه در بسیاری از موارد او باید صرفاً لحظات را ثبت کند که این همه مستلزم صرف وقت زیادی است که گاه در هنگام پیشتولید صرف میشود و چندان مورد محاسبه و توجه برنامهریزان قرار نمیگیرد.
هوشنگ میرزایی از مستندسازان تلویزیون در مورد نحوه تعیین درجه کیفی و بودجهای که به آثار مستند تلویزیونی اختصاص داده میشود معتقد است: مسئولین امر بر حسب برآوردهایی که دارند بودجههای متفاوتی به آثار اختصاص میدهند.
اگر مجموعه تلویزیون با کارهای قبلی مستندساز آشنا باشد در تضمین بودجه راحتتر عمل میکند.
در این میان برخی آثار درجه کیفی «الف» میگیرند و این مسأله که هیچ مستندی درجه کیفی «الف» نمیگیرد درست نیست.
تا جایی که من اطلاع دارم شبکه 4 سیما، مستندهایی با درجه کیفی الف تصویب کرده است.
اما باید دید با همین ارزیابیها، چه اتفاقی در تلویزیون میافتد. در تلویزیون ایران در رابطه با سینمای مستند، در بحث تولید و پخش هیچگاه نگاه تخصصی حاکم نیست.
نوع نگاهها صرفاً محتوایی است و اصلاً اهمیتی ندارد که خروجی مستندی که ساخته میشود چیست.
ساختار فیلمها به چه سمتی میرود و چهقدر با ساختار سینمای مستند دنیا مرتبط است. آیا زبان سینمای مستند ایران با زبان سینمای مستند دنیا همخوان است؟
متأسفانه مستندهای تلویزیون ما تعریف پیشپا افتادهای از ساختار و محتوا ارائه میدهند، حتی بعضی ساختههای افراد سرشناس در این حوزه هم چندان قابل اعتنا نیست.البته بخشی از مشکل به نظام فیلترینگ و سانسور مربوط است.
دامنه اختیارات مستندسازان به لحاظ انتخاب موضوع باز نیست. کسانی که تجربه در زمینه ساخت فیلم مستند دارند وقتی درگیر سیستم تلویزیون میشوند فقط سعی میکنند رنگ و لعاب خوبی به کار بدهند و از طرف دیگر درآمد خوبی از ساخت مستند تلویزیونی کسب کنند.متاسفانه سینمای مستند ایران در فرهنگ جامعه تاثیرگذار نیست.
وقتی قرار است یک اثر پرمحتوا شود دیگر موضوع پول و بودجه نباید مطرح شود.وقتی مستندسازی مثل مایکل مور موضوعات سیاسی را در ساختههایش مطرح میکند، زبان جهانی دارد و قطعاً با صرف هزینه زیاد مستند قابل قبولی ارائه میدهد.
متاسفانه مستندسازهای تلویزیونی ما بیشتر به دنبال درآمد بیشتر هستند، ساختارهای تلویزیون ما مشخص است. الف، ب، ج و د و البته معمولاً به مستندهای تلویزیونی درجه ب میدهند و اگر کارگردان شناخته شده باشد، حتی بودجه دقیقهای از 150 تا 200 هزار تومان نیز اختصاص داده میشود؛ در حالی که ممکن است زمان کار، حتی دقیقهای 100 هزار تومان هم هزینه نشده باشد.
در نظام مالی صدا و سیما قاعده و قانون واحدی وجود ندارد و برآورد فیلمهای مستند در ایران مثل شبکههای مستند جهانی نیست.
موضوعاتی که مستندسازان ایرانی البته با سیاستهای صدا و سیما به سراغ آن میروند موضوعاتی تکراری و نخنما شده است، انگار قرار نیست بیننده تلویزیونی با موضوعات اجتماعی و فرهنگی تازهای آشنا شود.
تلویزیون تنها کارهای مناسبتی سفارش میدهد. اینها همه از نامنسجم بودن مدیریت ناشی میشود.
البته اخیراً صدا و سیما مرکز مستندسازی هم راهاندازی کرده که البته متاسفانه آنها راه همان گذشتگان را پی میگیرند و شناختی از مستندسازی ندارند، در حالی که در این رشته اصل بر تحقیق و مطالعه استوار است.
علیاکبر ولدبیگی از مستندسازان باتجربه تلویزیون که در حال حاضر مستند «نفسهای بلند زمین» را در مرحله تولید دارد، دراین باره به مهر میگوید: «زمانبندی تولید آثار مستند با کارهای داستانی بسیار متفاوت است. بسیاری از صحنههای یک اثر مستند در زمانهای مختلف بهوجود میآید. نکته مهمتر اینکه، یک مجموعه مستند با فاصله چند ماه به پخش میرسد و دستاندرکاران تولید این بخش باید مدت زمان زیادی را منتظر بمانند تا پس از آغاز پخش، کار دیگری را آغاز کنند. مدیران تلویزیون باید تبصرهای بگذارند که تهیهکنندگان مستند به خاطر صرف زمان زیاد بتوانند همزمان بیش از یک پروژه را پیگیری کنند. من از سال 1372 مشغول تولید مستند در تلویزیون هستم، اما طی این سالها تنها موفق به تولید 4 مجموعه مستند شدهام.
بسیاری از شبکههای تلویزیونی موفق جهان بیشترین شهرت و موفقیت خود را به تولید و پخش آثار مستند وام دارند. مجموعههای مستند به دلیل اینکه از کمترین وابستگی فرهنگی و محدودیت جغرافیایی و زمانی برخوردارند، با استقبال بیشتری از سوی تلویزیون کشورهای دیگر مواجه میشوند؛ بهخصوص اینکه امکان دارد یک مجموعه یا فیلم مستند موفق و زیبا همزمان از شبکههای تلویزیونی چند کشور مختلف پخش شود.
این مسأله به اقتصاد ساخت آثار مستند کمک زیادی میکند، اما باید به این نکته هم توجه داشت کیفیت این آثار به اندازهای بالاست که میتواند نظر مخاطبان زیادی را به خود جلب کند.در حال حاضر مستندهای موفق با هزینههای به نسبت زیادی تولید میشوند؛ چنانکه استفاده از دوربین HD که از جمله گرانقیمتترین و در عین حال با کیفیتترین دوربینهای دیجیتال حال حاضر جهان شناخته میشود، در آثار مستند امری مرسوم است.
همچنین استقرار گروه تولید آثار مستند در یک لوکیشن مشخص برای دو فصل پیاپی و استفاده همزمان از دو یا سه دوربین برای ثبت لحظات از چند زاویه مختلف، امری بسیار عادی است.
در حالی که به نظر میرسد تولید مستند به دلیل کوچک بودن گروه تولید با هزینههای پایین میسر است.
حجتالله قاسمی، کارگردان و نویسنده آثار مستند که چندی پیش مجموعه «من از ایل عشقم» از وی پخش شد در این خصوص میگوید: «من علاوه بر ساخت آثار مستند ناظر کیفی نیز هستم، ولی تا به امروز نشنیدهام که یک اثر مستند تلویزیونی درجه کیفی «الف» بگیرد. در تلویزیون حتی به آثاری که در جشنوارههای معتبر جهانی جوایزی را به خود اختصاص دادهاند، نیز درجه کیفی «ب» داده میشود. ابزار سنجش و تعیین این بودجه نیز به خاطر میزان تجهیزات و افرادی است که در ساخت یک مستند همکاری میکنند».
او میافزاید: «شرط رساندن یک پروژه به پخش برای ساخت مستندی دیگر، دشواریهایی را برای مستندسازان بهوجود آورده است. چون ساخت یک مجموعه گاهی 2 تا 3 سال زمان میبرد و همین مسأله فعالیت مستندسازان را محدود میکند. در این شرایط کارگردانها مجبور میشوند کارهای اپیزودی را قبول کنند تا پس از ساخت چند قسمت و رساندن آن به پخش، همزمان سایر قسمتها را نیز تولید کنند و به این وسیله مجال تولید بیشتری را در اختیار داشته باشند».
هرچند بودجه بهتنهایی تضمین کننده کیفیت یک اثر تلویزیونی نیست، بلکه باید مجموعهای از عوامل کنار هم قرار بگیرند تا انتظار اثری قابل قبول را داشت، اما باید به این نکته توجه کرد که مجموعههای مستند موفق که مورد توجه مخاطبان قرار میگیرند در مدت زمان به نسبت طولانی و با هزینههای به نسبت زیاد تولید میشوند.